هو الرزاق
مدت زمانی بود که همه ی تکه ها و شوخی هایمان بر سر او بود. بی آنکه بدانیم او خواهد آمد، آرام تر از آنی که حتی من نیز آمدنش را درک کنم. و به لطف مهربانی یگانه پروردگارمان ، امانتدار بالاترین هدیه خداوند شدیم.
و این چنین بود که در روز یکشنبه 27فروردین 1388 حدود ساعت 6 عصر فهمیدم که قرار است تا به لطف او و یاری او مادر شوم...
هو المحبوب
زیرکی این یگانه پروردگار نیز به نوبه ی خود جالب است !!!
امروز در کتاب شیرین همسر اگر اینگونه می بود که پیشتر نیز خوانده بودمش اما مبتلی به ش نبودم دو حدیث خواندم که بی نظیـــــــــــر بود!
یا علی!